به گزارش راهبرد معاصر؛ ۱۰۷ سال پیش در چنین مقطعی و پس از ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند، ولیعهد امپراطوری اتریش-مجارستان توسط ملیگرایان صرب در سارایوو، زمینه آغاز جنگ بین الملل اول فراهم آمد. جنگی که در آن کشورهای متحد به رهبری امپراطوریهای آلمان، عثمانی، اتریش-مجارستان و پادشاهی بلغارستان در یک سو و بریتانیا، فرانسه، روسیه، صربستان و سایر متفقین در سوی دیگر این منازعه قرارگرفته بودند. سرانجام و پس از قریب به پنج سال رویارویی، جنگ با پیروزی متفقین خاتمه یافت، جنگی که زخم های عمیقی را از خود بر جای نهاد، زخمهایی که برخی تبعات آن با وجود گذشت بیش از یک قرن، همچنان موجب رنجش بشریت را فراهم آورده است. با وجود مرگ قریب به هجده میلیون تن در جنگ بین الملل اول، از فروپاشی امپروطوری عثمانی و تاسیس دولت-ملتهای متعدد در این منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا به عنوان یکی از بزرگترین پیامدهای این جنگ نام برده می شود. با آغاز جنگ بین الملل اول و ضربات مهلک وارده بر امپراطوری عثمانی در ابتدای جنگ بویژه از سوی ارتش تزاری روسیه، دولتمردان تُرک حاکم بر عثمانی انگشت اشاره را به سوی برخی ارامنه مستقر در خاک این امپراطوری نشانه رفته و آنان را به عنوان خائن و همسو با بیگانه مورد قلع و قمع قرار دادند.
رهبران عثمانی با تبعید روشنفکران و اندیشمندان ارمنی و کوچ اجباری صدها هزار ارمنی به صحرای سوریه، زمینه مرگ و اوارگی آنان را فراهم آورند. رخدادی که ارامنه و بخش اعظمی از جامعه بین المللی از آن به عنوان کشتار ارامنه نام برده و همه ساله در ۲۴ آوریل به پاسداشت این رویداد می پردازند. به گفتهی منابع ارمنی، نخستین بزرگداشت توسط گروهی از بازماندگان نسلکشی ارمنیها سازماندهی شد. این مراسم در سال ۱۹۱۹ در استانبول در کلیسای تثلیث مقدس ارمنیان برگزار شد. در سال ۱۹۸۸ جمهوری سوسیالیستی ارمنستان شوروی روز ۲۴ آوریل را به عنوان روز ملی بزرگداشت نسلکشی ارمنیها رسماً به تصویب رساند. با تاسیس جمهوری ارمنستان درابتدای دهه نود میلادی و پس از فروپاشی جمهوری شوروی سوسیالیستی، لابیهای ارمنی در اقصی نقاط جهان و بویژه در اروپا و آمریکا کوشیدند تا با تصویب و صحه گزاردن بر این رویداد از سوی دولتهای غربی، زمینه محکومیت دولت ترکیه به عنوان بازماندگان امپراطوری عثمانی را فراهم آورند. پافشاری مفرط ارامنه به صحه گزاردن بر این رویداد در حالی است که توصیف رویداد یاد شده به عنوان یک "نسل کشی"، همواره با حساسیت بیش از اندازهای از سوی آنکارا دنبال شده تا بدان جا که ترکیه بخش اعظمی از روابط بینالمللی خویش با جامعه جهانی را به پذیرش یا عدم پذیرش این مقوله گره زده است.
دولت ترکیه در خلال یک قرن اخیر وقوع جنایات در سال ۱۹۱۵ را می پذیرد اما شمار کشته ها را حدود ۳۰۰ هزار نفر تخمین می زند. این در حالی است که ارامنه از مرگ یک و نیم میلیون تن در این وقایع سخن به میان آورده اند. ترکیه استدلال می کند که تلاش سازمان یافته ای برای نابودی ارامنه مسیحی در جریان نبوده و می گوید شمار زیادی مسلمان بی گناه ترک هم در تلاطم جنگ جان باختند. تشدید نزاع میان ارامنه و آذریها در خلال جنگهای اخیر بر سر قرهباغ بر مسئله یاد شده و نزاع میان تُرکها و ارامنه به نحو چشمگیری افزوده است. دولتهای اروپایی باستثنای برخی نظیر اسپانیا و بریتانیا در طول دهههای اخیر تدریجا مسئله نسل کشی را پذیرفتهاند، با این حال دولت ایالات متحده آمریکا در خلال یک قرن اخیر و با وجود پذیرش مسئله نسل کشی از سوی کنگره، از تایید عبارت نسل کشی ابا ورزیده است، امری که به نظر به نقش کلیدی ترکیه در سیاست خارجی آمریکا باز میگردد. عضویت آنکارا در سازمان ناتو و همکاری این کشور با مواضع آمریکا در خلال دهههای اخیر، عاملی کلیدی در این زمینه محسوب میشده است.
جو بایدن رئیس جمهور مستقر در کاخ سفید، روز گذشته و همزمان با صد و ششمین سالروز واقعه یاد شده، رسما عنوان "نسل کشی" را بر این حادثه نهاده و خشم ترکیه را برانگیخت. کاخ سفید با انتشار اعلامیهای گفت آمریکا رسما کشتار ارامنه، بازداشت رهبران و روشنفکران ارمنی در دوران امپراتوری عثمانی را «نسلکشی» قلمداد میکند و خود را متعهد به جلوگیری از تکرار چنین حادثهای میداند. این اطلاعیه میگوید در جریان حوادثی که از ۲۴ آوریل ۱۹۱۵ آغاز شد، «یک و نیم میلیون ارمنی مجبور به ترک محل زندگی خود شدند»، حوادثی که با «کشتار دستهجمعی» و «نسلکشی» همراه بود. یک سخنگوی کاخ سفید با این حال توضیح داده است که این تصمیم به معنی مقصر شناختن ترکیه امروز نیست. ترکیه نسبت به نسل کشی نامیده این واقعه شدیدا حساس است، و هرچند ترکیه به ارتکاب فجایع در آن زمان اذعان می کند اما اصطلاح "نسلکشی" را رد می کند. وزارت خارجه ترکیه در بیانیه تندی در واکنش به اطلاعیهی کاخ سفید گفت که این کشور بیانیه آقای بایدن را "رد و با قوی ترین عبارات محکوم می کند" و افزود که این تصمیم محصول "فشار محافل تندروی ارمنی و گروه های ضدترکیه است." ترکیه هشدار داد که این حرکت "زخم عمیقی را باز می کند که اعتماد و دوستی متقابل ما را تضعیف می کند." مولود چاوش اوغلو، وزیر خارجه ترکیه نیز فورا در توییتی نوشت که دولت ترکیه "درباره تاریخ کشور خود از هیچ کس درس نمی گیرد." وزارت خارجه ترکیه علاوه بر آن دیوید ساترفیلد، سفیر آمریکا در آنکارا را احضار کرده و خواستار اصلاح این «اشتباه فاحش» از سوی رئیس جمهوری ایالات متحده شده است.
نکته حائز اهمیت در این باره اما به تصمیم بایدن در مقطع کنونی باز می گردد. سوال اصلی در این باره آن است که چرا ایالات متحده آمریکا پس از گذشت یکصد سال از وقوع حادثه یاد شده، در این مقطع به محکومیت این حادثه پرداخته است. بایدن چه اهدافی را از اتخاذ این موضع با وجود آگاهی از پیامدهای احتمالی آن بر روابط واشنگتن با آنکارا در سر می پرورانده است.
از زمان قدرت گیری حزب عدالت و توسعه و روی کار آمدن رجب طیب اردوغان در سمتهای نخست وزیری و ریاست جمهوری ترکیه، و تحول در قانون اساسی این کشور و افزایش روزافزون قدرت اردوغان، به نحو چشمگیری بر مواضع و مداخلات ترکیه در امور منطقهای و بین المللی افزوده شده است. وقوع بیداری اسلامی در منطقه و سقوط برخی دیکتاتورهای منطقه، فرصت مناسبی را برای یکه تازی ترکیه در منطقه فراهم آورد، امری که به مرور نه تنها سیاست کاهش تنش با همسایگان (سیاست داوود اوغلو) را به بیراهه کشاند، بلکه زمینه رویارویی و تقابل آنکارا با برخی قدرتهای منطقه ای و فرا منطقه ای را مهیا ساخت. مداخله مستقیم نظامی ترکیه در شمال سوریه و عراق و اعزام پیکارجویان سلفی به لیبی برای مقابله با نیروهای ژنرال حفتر و همچنین اعزام صدها تن از آنان برای حمایت از جمهوری آذربایجان در نبرد اخیر بر سر قرهباغ با نگرانی فزاینده عربستان سعودی، امارات متحده عربی، مصر و بعضا جمهوری اسلامی ایران همراه شده است. دامنه نزاع آنکارا اما محدود به همسایگانش نمانده و تلاش ترکیه برای بهره برداری از انرژی و منابع گازی در محدوده مدیترانه، خشم مصر، رژیم صهینویستی، قبرس، یونان و فرانسه را در بر داشته تا بدان جا که ائتلاف های مختلفی برای مقابله با جاه طلبیهای اردوغان در سطح منطقه شکل یافته است.
سیاست مماشات شخص ترامپ در برابر مداخلات روزافزون ترکیه و عدم تمایل وی به مشارکت در امور منطقه، فضا را برای یکه تازی ترکیه در منطقه فراهم آورد. همین مسئله موجب گردید تا آنکارا پا را فراتر نهاده و با ورود سامانه دفاعی اس ۴۰۰ عملا موجودیت ناتو در منطقه را با خطر مواجه نماید. همین مسئله موجب شد تا در فرایند برگزاری انتخابات ۲۰۲۰ در آمریکا، جو بایدن وعده دهد تا در صورت پیروزی در انتخابات، ضمن تاکید بر پایبندی دوچندان ترکیه و سعودی به مباحث حقوق بشری، سدی در برابر زیاده خواهیهای اردوغان ایجاد نماید. وعده پذیرش عنوان "نسل کشی" درباره اقدام امپراطوری عثمانی در سال ۱۹۱۵ از دیگر شعارهای انتخاباتی بایدن محسوب می شد.
پیروزی بایدن در انتخابات ۲۰۲۰ از همان ابتدا با نگرانی ترکیه، سعودی و رژیم صهیونیستی همراه شد. از همین رو و در حالی که تنها چند ماه از استقرار بایدن در کاخ سفید می گذرد، دولت او ضمن تهدید آنکارا نسبت به همکاری نظامی ترکیه با روسیه، ترکیه را از فرآیند ساخت جنگنده اف ۳۵ به کناری نهاده و در جدیدترین گام، عنوان نسل کشی را بر وقایع خونین ۱۹۱۵ نامگذاری نماید. مقامات کاخ سفید با آگاهی از حساسیت فزاینده ترکیه در این باره، در پی مهار یکه تازی اردوغان در منطقه هستند، امری که بوضوح برای اردوغان نیز قابل فهم است. چراغ سبز ترکیه به قطر برای میانجیگری میان آنکارا و ریاض و اظهارات اخیر مقامات ترکیه مبنی بر تمایل جهت رفع تنش ها با مصر در راستای کاهش فشارهای آتی آمریکا علیه ترکیه صورت پذیرفته است. مقامات ترکیه با آگاهی از میزان نفوذ صهیونیست ها بر دولت و کنگره آمریکا، حتی پا را فراتر نهاده از برقراری مناسبات میان آنکارا و تل آویو سخن به میان آورده اند تا از این رهگذر مصونیتی را در برابر اقدامات تنبیهی بایدن برای خویش ایجاد نمایند.
از زمان اتمام جنگ دوم بینالملل و قدرت بلامنازع آمریکا در مناسبات بینالمللی، مقامات کاخ سفید در خلال هفتاد و شش سال اخیر، به ترسیم منافع خویش در اقاصی نقاط جهان پرداخته اند. وجود حجم عظیم انرژی مستقر در غرب آسیا و همچنین وجود تنگههای استراتژیکی نظیر باب المندب، کانال سوئز و تنگه هرمز در این منطقه موجب شده تا مقامات آمریکایی با حساسیت فزاینده ای به تحولات منطقه نگریسته و به ترسیم منافع خویش بپردازند. شکل گیری رژیم اشغالگر قدس در منطقه و ضرورت حمایت از این رژیم در کنار پاگیری انقلاب اسلامی در ایران و ضرورت مهار نظام انقلابی جهت ممانعت از بسط افکاری انقلابی به سایر کشورهای منطقه، موجب شد تا حضور اقتصادی، دیپلماتیک و نظامی آمریکا درمنطقه به نحو چشمگیری افزایش یابد.
با وجود خودکفایی آمریکا در تامین انرژی داخلی اش و همچنین اهمیت سیاست مهار چین در استراتژی کلان آمریکا در خلال ۱۵ سال اخیر، غرب آسیا همچنان اهمیت تاریخی و استراتژیک خویش را نزد رهبران کاخ سفید حفظ نموده است. تنها در دوره محدود چهار ساله ترامپ بوده که بر خلاف اسلاف خویش، به نحو قابل توجهی از حضور نظامی -سیاسی آمریکا در منطقه کاسته شد، امری که در همین مقطع نیز با انتقادات تند هم حزبی های ترامپ و دموکرات ها در کنگره همراه شد. با پیروزی بایدن در فرآیند انتخابات و آنگونه که وی پیشتر وعده داد بود، آمریکا مجددا به صحنه جهانی بازگشت. بازگشت به پیمانهای اقلیمی پاریس، سازمان جهانی بهداشت، سازمان یونسکو، شورای حقوق بشر و تلاش برای احیای برجام بخشی از راهبرد بایدن در این مسیر بوده است.
نسل کشی نامیدن وقایع ۱۹۱۵ از سوی کاخ سفید در مقطع کنونی با وجود آگاهی آمریکا از نارضایتی ترکیه از این اقدام در همین راستا قابل ارزیابی است. دولت بایدن در یک سلسله اقدامات به دولت ها و قدرتهای نهایی همچون رژیمهای سعودی، ترکیه و اسرائیل نشان داده که آمریکا همچون گذشته به ایفای نقش رهبری در حل منازعات منطقهای پیوسته و کشورهای یاد شده در صورت تخطی از خواست و منافع واشنگتن با تحریم و فشار روبرو خواهند شد. انتشار برخی مفاد محرمانه نحوه ی قتل جمال خاشقجی و تحریم شماری از مقامات ارشد سعودی در این باره از دیگر اقدامات دولت جدید آمریکا در این زمینه محسوب می شود.
نگاهی به تحولات حاکم بر منطقه گواه آن است که سر نحوهی برخورد با جنگ حاکم بر سوریه، موقعیت کُردهای مستقر در شمال این کشور، چگونگی رویارویی با اقدامات ایران یا نحوهی نگریستن به حل منازعه عربی-اسرائیلی و همچنین سیاستهای داخلی اردوغان و مقابله همه جانبه با مخالفین داخلیاش، اختلاف فاحشی میان مواضع ترکیه و آمریکا وجود دارد. برسمیت شناختن مسئله نسل کشی ارامنه از سوی ایالات متحده نشان از عزم قاطع آمریکا در احیای سیاستهای خویش در منطقه بدون توجه به خواست ترکیه است. رخدادی که به ترکیه هشدار می دهد که در صورت تداوم مخالفتهایش از تحریم ها و فشارهای احتمالی کاخ سفید در امان نخواهد ماند.